ساکن نجف می‌فهمه لذت اذون صبحو

ساکن نجف می‌فهمه لذت اذون صبحو

[ محمد ابراهیمی اصل ]
ساکن نجف می‌فهمه، لذتِ اذون صبحو
اشهد و ان علی عزت اذون صبحو 
فهمیدم بی اسمِ مولا، ذلت اذون صبحو

(ظهرِ نجف
چه نمازی بشه با مهر نجف)۲
بین نماز
با چشاش می‌کنم راز و نیاز
 حی علی
برو سجده کن به ایوون طلا

یا علی...

سجده می‌کنم، رو خاکا می‌شینم 
واسه بوتراب من نقش زمینم
زائری توی تشهد عشا
داد می‌زنه من خدارو می‌بینم

(از فضائلت همین بس، خدا هم بهت می‌نازه)۲
از تو هرکی خوند الهی، فاطمه براش بسازه
(حق داره دیوونه‌ی تو، قلبشو بهت ببازه)۲

(بَه به علی، فاطمه شده مشبه‌به علی)۲
نامِ علی، مِی ناب میچکه از نامِ علی 
(مستِ علی، خوبه که بیفته رو دستِ علی)۲

ساقی و سبو، ساقرِ منه 
آرزوی روز محشر منه
کاش به قنبرش بگه توی بهشت
مِی بده بهش اون نوکر منه

نظرات