دیشب میون دفترم برای داداش اصغرم

دیشب میون دفترم برای داداش اصغرم

[ سید امیر حسینی ]
دیشب میون دفترم برای داداش اصغرم
عکس عمو رو با علم کنار دریا کشیدم
بابا نگو خواب می‌دیدم

دیشب دیدم که عمه جون با قاسم اومد خونمون
می‌گفت برات یه چادر خوشگل گل‌دار بریدم
بابا نگو خواب می‌دیدم

دیشب داداش علیم اومد به روی دستام بوسه زد
می‌گفت عزیزم از سفر برات النگو خریدم
اما‌ بازم خواب می‌دیدم

یه شب جاموندم از همه ، به روی دست فاطمه
چشام می‌رفت که خواب بره ، با سیلی از خواب پریدم
کاشکی اینم خواب می‌دیدم

***

بابا بابا نگفتی دختری داری
چرا محل نمیزاری
شدم عجب گرفتاری

بابا بابا یه قاصدک خبر آورد
که تیری توی قلبت خورد
همونجا دخترت هم مرد

***
عمری برات گریه می‌کنم، ناله می‌زنم ،سینه می‌زنم اربابم

***

رو نیزه هم عشق مادری دل رو می‌بری ، مادر دوست داره

***

خواب دیدم بغلش کردم و شیرش دادم
چشم وا کردم و دیدم بغلم خالی بود

نظرات