دلِ گرفته همینک بهانهی تو گرفته چراغ آه به کف راه خانهی تو گرفته به رهنماییِ باد سحر به راه فتاده زِ لالههای بهاری نشانهی تو گرفته بر آستانهی لطفِ تو سر نهاده گدايی که هرچه خواسته از آستانهی تو گرفته اَلا ترانهی توحید در فضای عدالت دوباره مرغ دل من ترانهی تو گرفته بيا به زمزمه در سجدهگاهِ عشق که عالم صفا زِ زمزمهی عاشقانهی تو گرفته بيا به سوی مدینه گلابِ اشک بیفشان که خاکش اُنس به اشک شبانهی تو گرفته شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته است زائری چون مهدیِ صاحبزمان دارد بقیع