مهدی رسولی

دلم حال دعا می‌خواست

180
24
دلم حال دعا می خواست با خود ساغر آوردم
سر از میخانه‌ی اهل مناجاتت درآوردم

برایم باز کردی جا میان روسفیدانت
به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم

در این بازار بی سرمایه خالی مانده دستانم
به من اشکی بده، یوسف ببیند گوهر آوردم

ببر با حلقه‌ای در گوش، من را کربلا امشب
بگو: امشب حسین‌ من! برایت نوکر آوردم

شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو می‌گفت:
برای یاری دینت خدایا اکبر آوردم

شنیدم خواهرش از روی تل جان دادنش را دید
نشد یاری کنم او را فقط چشم تر آوردم

شنیدم داخل گودال با او ساربان بد کرد
من از این غصه هر وقت آمدم انگشتر آوردم

الهی بشکند دست و عصایی که بر او می‌زد
الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم

*****

این منم، این اکبرم، اینم علیِ اصغرم
این منم این زینبم، اینم سه‌ساله دخترم
این منم، این هم سکینه، این امیر‌ِ لشکرم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش