داری به طرز پاشدنم گریه میکنی داری به دست و پا زدنم گریه میکنی تو در این شهر فقط دلنگرانم بودی ای همیشه نگرانم، نگرانم چه کنم من که هر کس گرهی داشت کمک از من خواست گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم موت میسوزه جای لگد به روی بازوت میسوزه وقتی شبها به پهلو میخوابی پهلوت میسوزه تا در افتاد، مادر افتاد جلو چشمای حسن با سر افتاد میخونم مقتل و با خون جگر چهل نفر به یک نفر تازیانه و غلاف و میخ در غلاف تیغ پیدا شد سر شلاق بالا رفت میان کوچه در خونابه مادر ماند و بابا رفت گلی از ساقهاش تا شد به دست خار و خس افتاد مغیره از نفس افتاد قنفذ از نفس افتاد حسین ... تنهاترین آدم دنیا منم مردهای که هنوزه رو پا منم آقای دلشکستههای دنیا دلت شکسته، منم آقا منم رو به روم بشین تو که گناهامو دیدی گریهمم ببین منو رها نکن به حال خودم همین با وفاترین بیچارم کرده کربلا درمون درده کربلا آدم بهشت بره بازم میخواد برگرده کربلا محتاج نامرد نشم مرده کربلا ای جانم یا امام حسین...