خواهر شدم که خواهری‌ام را نشان دهم

خواهر شدم که خواهری‌ام را نشان دهم

[ حیدر خمسه ]
خواهر شدم که خواهری‌ام را نشان دهم
حال و هوای حیدری‌ام را نشان دهم

اصلاً برات مادری‌ام را نشان دهم
یک گوشه از دلاوری‌ام را نسان دهم

نوبت به زینب است جگر را بیاورد
یعنی که پیشکش دو پسر را بیاورد

ناقابل است دار و نداری که می‌دهم 
یار من برای تو یاری که می‌دهم 

قسمت نکن دگر کس و کاری که می‌دهم 
نذر شماست این دو سواری که می‌دهم 

تحویلشان بگیر می‌آیند با امید
آقا نکن امید کسی را ناامید

تو اذن جنگشان بده من جا نمی‌زنم 
اصلاً گریز روضه‌ی خود را نمی‌زنم 

حرفی ز درد پهلوی زهرا نمی‌زنم
به غیر خون به حکم تو امضا نمی‌زنم 

قدری محل بده تو بر این گریه‌هایشان
دایی حسین جان پدری کن برایشان

نظرات