خاطرات کربلا نمیره از سرم

خاطرات کربلا نمیره از سرم

[ حاج اسلام میرزایی ]
خاطرات کربلا نمی‌ره از سرم
بگذرم از هر چی از حرم نمی‌گذرم
کاش می‌شد زیارتت بیام با مادرم

لحظه‌ لحظه‌های کربلا رو یادمه
زائرِ حریمِ تو خلیل و آدمه
شوق من برا زیارتت دمادمه

حرم بده به نوکری که تشنه‌ی رفاقته
حرم بده به اون که آرزوش فقط زیارته
حرم بده به مادرم که عاشق مزارته

حرم بده به این گدای خسته‌ی دَرهم
حرم بده تو رو به گریه‌های مادرم
حرم بده به حق اسم پاک خواهرم

امید من به یک دعای خیرته
که شاهد کلام مَن زُهریته

حسین من الهی که شهید شم و نشم کفن...

نظرات