حسن مولا

حسن مولا

[ علی اکبر حائری ]
حسن مولا...

جار زدن نداره
بی‌چارست اونی که امام حسن نداره
هیچ جا وطن نمیشه
کل عالمو جمع کنن، امام حسن نمیشه

ماه روشنه شبای دلم
ای خاک تو انتهای دلم

روزی نیست که اسمتو نبرم
آقای دوشنبه‌های دلم

بیا عطا رو ببین، قبله‌نما رو ببین
خیره شو تو چشم امام حسن، خدا رو ببین

همین که تیغ حسن، در اومد از تو غلاف
به دست و پا افتادن شتر سوار و ببین

حسن مولا...

اگه حرم نداره
اما هیشکی مثل حسن، کرم نداره 
به قدری دلنشینه
کل عالم دور سفره‌ی امام حسن میشینه

تو سینمه یه صحنه جای دلم
اسمت رو میگه صدای دلم

روزی نیست که اسمتو نبرم
آقای دوشنبه‌های دلم

ته مرامه حسن، علی الدوامه دلم
من ایستاده می‌میرم به احترام حسن

تمام عزت من، فقط همینه و بس
علی امام من است و منم غلام حسن

نظرات