جبرئیل آمده است که شهپر بیاورد عودی گرفته است که مجمر بیاورد اینجا برایِ خواندن آیاتِ تازهای رفته است از بهشت که منبر بیاورد زینب نوشت بعد همین نام تا ابد باید سلامهایِ مُکرر بیاورد عالم ندیده است که در قامتِ زنی مانند خویش حضرتِ حیدر بیاورد باید تمامِ خلق فقط سجدهاش کنند او را اگر به عرصهی محشر بیاورند این فاطمه است آمده تا مادری کند آری علیست رفته که خیبر بیاورد دینِ بلیغ دینِ حسین است و بعد از او باید خدا دوباره پیمبر بیاورد این کوه هم به امرِ امامش سکوت کرد صبری که از جِگر دو جِگر دربیاورد از خیمهگاهِ فاطمه تا خیمهی علی زینب رسیده است دو لشکر بیاورد ای بیکَسِ حَرم، حَرمت را نگاه کن حتی رباب رفته که اصغر بیاورد همه رفتهاند حسین تنها شده شرمندهاس خواهر و در خیمهگاهِ خود بهتر از این نداشت که بهتر بیاورد بَر گردنِ من است غریبت یاوری من مردهام مگر کَسِ دیگر بیاورد حسین نگذار تا به مویِ سپیدت قسم دهم آه حرفی مَزن که اشکِ مرا دربیاورد میدان دِگر مَرو کمرت درد میکند بگذار زینبت دو دلاور بیاورد