تا مشکتو تو آب زدی
49660
1913
- ذاکر: حاج مهدی سلحشور
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- سال:
تا مَشکتو تو آب زدی
موجهای دریا شد آروم
تا رو به ساحل اومدی
بغضی نشست توی گلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد نالههای أمّن یُجیبم
بلند شو بنگر که شمشیرا رو کشیدن
آخه میدونن بدون تو من غریبم
اباالفضل... اباالفضل...
دشمن با داغِ اکبرم، آتیش زده بر جگرم
حالا شکسته با غمت، مثل سرِ تو کمرم
روی قلبم دیگه این زخمِ غم میمونه
کمرم دیگه مثل مادر خَم میمونه
میدونی چه فکری میسوزونه دلم رو؟
تو این فکرم خواهرم بی مَحرَم میمونه
پاشو ببین توی حرم، عزاخونه بپا شده
تا آرزوی کوفیان، با کشتنت روا شده
بدونِ تو توی هر خیمه پا میذارن
ردِ پاهاشونو تو آتیش جا میذارن
دیگه زینب دستاشو روی سر میگیره
پیش چشماش داغمو رو دلها میذارن
موجهای دریا شد آروم
تا رو به ساحل اومدی
بغضی نشست توی گلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد نالههای أمّن یُجیبم
بلند شو بنگر که شمشیرا رو کشیدن
آخه میدونن بدون تو من غریبم
اباالفضل... اباالفضل...
دشمن با داغِ اکبرم، آتیش زده بر جگرم
حالا شکسته با غمت، مثل سرِ تو کمرم
روی قلبم دیگه این زخمِ غم میمونه
کمرم دیگه مثل مادر خَم میمونه
میدونی چه فکری میسوزونه دلم رو؟
تو این فکرم خواهرم بی مَحرَم میمونه
پاشو ببین توی حرم، عزاخونه بپا شده
تا آرزوی کوفیان، با کشتنت روا شده
بدونِ تو توی هر خیمه پا میذارن
ردِ پاهاشونو تو آتیش جا میذارن
دیگه زینب دستاشو روی سر میگیره
پیش چشماش داغمو رو دلها میذارن
نظرات
نظری وجود ندارد !