تو سایه‌بونی و سایه رو سرم داری

تو سایه‌بونی و سایه رو سرم داری

[ محمد امینی ]
تو سایه‌بونی و سایه رو سَرَم داری
(یه شب تو خواب دیدم انگاری حَرَم داری) ۲

(به تو گِرِه خورده دلِ مادرم آقا) ۲
(تویِ دلم واست می‌سازم حَرَم آقا) ۲

(تو که کریمی‌و تمومِ زندگیمی‌و) ۲
تویی که خاطراتِ خوشِ بچه‌گیمی‌و

(من، به فدای قبرِ بی‌ضریحِ تو) ۲
ندیدم غریبی‌و شبیهِ تو

آرامشِ من، اربابَم حسن

عزیزم حسن
(عزیزم عزیزم عزیزم حسن) ۲

عزیزم حسن
(عزیزم عزیزم عزیزم حسن) ۲

(به نامِ نامیِ زینَتِ علی، زینب) ۲
(عفیفه‌ی عالَم، عِزّتِ علی زینب) ۲

(زینبه که خونِ علی توی رَگاشه) ۲
(با خطبه‌هاش شامو از هم دیگه می‌پاشه) ۲

عقیلَةُ العَرَب تمومِ زندگیم فدات
به سینه می‌زنم، تا که بیام به اون چشما

(من، اصن گریه کُن شدم به عشقِ تو) ۲
بِطَلَب بِذار بیام دَمشقِ تو 

ای کَنزِ حیا، ای خانِ وفا

(من، اصن گریه کُن شدم به عشقِ تو) ۲
بِطَلَب بِذار بیام دَمشقِ تو 

ای کَنزِ حیا، ای خانِ وفا

عزیزم حسین 
عزیزم عزیزم عزیزم حسین
https://t.me/omeabiha_com/7982

نظرات