تو این تاریکی با ضعف چشام خوب نمیتونم ببینم
736
22
- ذاکر: محسن بیننده
- سبک: واحد
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب سوم محرم
- سال: 1402
تو این تاریکی با ضعف چشام خوب نمیتونم ببینم
پاهاتم که جا گذاشتی بابا حالا من کجا بشینم
چرا چاله کردن روی گونه تو
چجوری سوزوندن زیر چونه تو
یا کنج تنوری یا روی درخت
عوض کردی هرشب چرا خونه تو
مثل موهات منم موهام سوخته
سر تا پا سوخته چه روزگاری
اون شبی که تو بیابون موندم
همش دعا خوندم
خبر که داری بابا حسین چقد روزارو دویدم پِیِات
اما اومدی شبونه تو نیزه نشین منم غرق خون
بد با ما تا کرد زمونه
تو جشن یزید داد کشید خواهرت
ما که جای خود چی کشید مادرت
ایشاالله که من اشتباهی دیدم
گلاب بود اونی که میریخت رو سرت بابا
پاهاتم که جا گذاشتی بابا حالا من کجا بشینم
چرا چاله کردن روی گونه تو
چجوری سوزوندن زیر چونه تو
یا کنج تنوری یا روی درخت
عوض کردی هرشب چرا خونه تو
مثل موهات منم موهام سوخته
سر تا پا سوخته چه روزگاری
اون شبی که تو بیابون موندم
همش دعا خوندم
خبر که داری بابا حسین چقد روزارو دویدم پِیِات
اما اومدی شبونه تو نیزه نشین منم غرق خون
بد با ما تا کرد زمونه
تو جشن یزید داد کشید خواهرت
ما که جای خود چی کشید مادرت
ایشاالله که من اشتباهی دیدم
گلاب بود اونی که میریخت رو سرت بابا
نظرات
نظری وجود ندارد !