(تو از حالم خبر داری اگه چشمای تَر داری) ۲ دلم آشوبِ آشوبه آخه قصد سفر داری کنار تو آشفته حال اومده شکستهپر و بستهبال اومده علی در کنارت بهم ریخته چون صدای اذونِ بلال اومده چشم من مات و مبهوته، آخه گریونه پهلوته بمیرم که تو این روزا چشات خیره به تابوته شدم تنها تر از تنها مرو زهرا مرو زهرا... غماتو خوب فهمیدم من از این چادرِ خاکی پس از نُه ساله خوشبختی عجب پایانِ غمناکی پناه میبرم از غمِ تو به چاه ندارم بدونه تو من تکیهگاه باید کوچ کنم من ازین خونهای که شد واسهی همسرم قتلگاه دلم رو زیر و رو کردن شدم آشفته حالِ تو منو می سوزونه زهرا و صَارت كَالْخَيَال تو شدم تنهاتر از تنها مرو زهرا مرو زهرا...