حسین حسین... گفتی به تو گر بگذرم از شوق بمیریم قربان قدت بگذر و بگذار بمیرم حسین حسین.... ***** تنت به زمین، سرت به سنان سلامُ الله علیکَ اَیُّها العطشان پر از غمِ تو، زمین و زمان سلامُ الله علیکَ اَیُّها العریان مُرَمِّل بدماء بر، خاکِ صحرایی حسین من بمیرم تشنه لب بییار و تنهایی حسین من رأس تو میرود بالای نیزهها من زار میزنم در پای نیزهها آه ای ستارهی دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوار من با گریه آمدم اطراف قتلگاه گفتی که خواهرم برگرد خیمه گاه ***** عالَم همه غرقِ، در آه و فغان بود اون لحظهیِ آخر، آقا نگران بود آقا نگران بود که بعدِ شهادت زینب بشه تنها، خیمه بشه غارت رفتی زیرِ دست و پا، ای حسین خورشیدِ رو نیزهها، ای حسین سر بُریده از قفا،ای حسین ***** کشتههای خودشونو خاک کردند زینب هلاک کردند تشنههای خودشونو آب دادن زینب عذاب دادند ***** انصاف نیست لشگر کوفه کفن شود عریان تو را مقابل زهرا رها کنند ***** نه مهلت که پیراهن تو ببویم نه فرصت که بر ماتم تو بگریم حسین من خداحافظ ای جوانی زینب(۲) سلام ای قدِّ کمانی زینب خدا را از این غم چه چاره کنم حسین، واااای۲ تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت گشته روی نیزهی اعداء حسین من خداحافظ ای جوانی زینب سلام ای قد کمانی زینب خدا را از این غم چه چاره کنم حسین، وااای۲