بی قرار

بی قرار

[ رضا پیروی ]
نرو که دل بی‌قراره زینب
چند روزه آروم نداره زینب
دخترای همسایه‌ها میگن 
پیشش نریم خونه داره زینب

خانوم خونه دل از ما کندی
چرا تو خونه نقاب می‌بندی
باشه می‌سازم تابوت برات من 
تا بعد چند وقت یکم بخندی

یار و حبیبم، زنِ نجیبم
بری غریبم، وا غربتا
خون و خاکستر، میخ روی در
آتیشِ مادر، وا غربتا

نرو، میمیرم...

نظرات

مهلامهلا

خیلی قشنگه

محمدمتین قاسمیمحمدمتین قاسمی

این چه سمیه

مهدي بلوچ قراييمهدي بلوچ قرايي

متن بفرستین