به‌خدا یه حس عجیبیه سحرا هوای جمکران

به‌خدا یه حس عجیبیه سحرا هوای جمکران

[ مهدی اکبری ]
به‌خدا یه حس عجیبیه 
سحرا هوای جمکران
دوست دارم که گریه کنم 
فقط تو برو بیای جمکران
هر کی رو دیدم عالمی داره 
واسه شنبه‌های جمکران

یا صاحب الزمان 
چی میشه رد بشی یک بار از این محل آقا
منو یک دفعه بگیری توی بغل آقا العجل آقا 
که مشکلات دلم با تو می‌شه حل آقا العجل آقا

می‌دونم اشکتو در میارم 
می‌دونم پا رو دلت می‌ذارم 
زبونم میگه برات می‌میرم
در عمل میگم دوسِت ندارم

ولی به اشک چشام نکن شک 
پدرم تولدت مبارک

کاش می‌شد چراغونی کردن و 
مسیر تردّد تو رو 
به‌خدا که جشن شلوغِ ما 
کم داره فقط خود تو رو 
تو کدوم بیابونی که بیایم 
بگیریم تولد تو رو
 
یا صاحب الزمان 
سلامِ ما به تو هرجای این جهان آقا الاَمان آقا
اغثنی یابن الحسن صاحب الزمان آقا الاَمان آقا
برس به داد دل و دین شیعیان آقا الاَمان آقا

می‌دونم غم فراق نخوردم 
آبروی عاشقی رو بردم 
هدیه در شأن شما نداشتم 
قلبمو هدیه برات آوردم 
روی قلب من ببین شده حک 
پدرم تولدت مبارک
 
در سینه‌ام امشب آتش دارم 
یک دشت ستاره بر زبان دارم
از کوفه و سهله می‌روم تا قم 
زیرا که هوای جمکران دارم

آماده‌ی دارِ چشم‌های توست 
در پیکر خود اگر که جان دارم
عمریست گدای خانه‌ات هستم
عمریست از این تنور نان دارم

می‌خواهم که تمامِ هستم را 
می‌خواهم هر چه در توان دارم
بر پای نگاه دوست بگذارم 
دریاب مرا که دوستت دارم 

مجنونم و راه خانه می‌گیرم
از لیلیِ خود نشانه می‌گیرم
صیدم که زِ دست‌های صیّادم
آزادم و آب و دانه می‌گیرم

چون اشک روان گاه و بی‌گاهم 
بارانم و بی‌بهانه می‌گیرم
هر بار که یاد یار می‌افتم 
با آتش دل زبانه می‌گیرم 

یک روز چنان غبار می‌آیم 
بر دامنت آشیانه می‌گیرم 
من گرد و غبار راهِ دلدارم 
دریاب مرا که دوستت دارم 

در عید رسیدنِ تو حیرانم 
هم شادم و هم کمی پریشانم 
از این که تو هستی و نمی‌بینم
از این که کجایی و نمی‌دانم

دلگرم به ریسه و چراغانی 
سرگرم کوچه و خیابانم
مشتاق، شبیه تابِ نصرت‌ها
بی‌تاب در انتظار مهمانم 

این چند خط ارادتِ من هم 
عرضیست برای نیمه شعبانم
ای مقصد حرف‌های بسیارم 
دریاب مرا که دوستت دارم 

سرمست تو کِی شراب می‌خواهد
کِی تشنه‌ی عشقت آب می‌خواهد
ناخالصی وجود صد رنگم 
یک نیم‌نگاهِ ناب می‌خواهد

در باغ تمام میوه‌‌ها کالند 
باغ دلم آفتاب می‌خواهد
تا آمدنِ تو زنده می‌مانم؟ 
این پرسشِ من جواب می‌خواهد
 
هر چند که دولت تو چون ایثار 
از بنده‌ی پا رکاب می‌خواهد
با این همه من فداییِ یارم
دریاب مرا که دوستت دارم

نظرات