بشنو از من دو جمله حرف حساب واقاً دوست دارمت ارباب دلِ من خانهی قدیمی توست بین ویرانهاست گوهر ناب تو حسین منی، امام حسین بَینَ الاَحباب تَسقُطُ الآداب بَدم اما برات می گریم خار هم میدهد دو شیشه گلاب نظری یا مفتح الابواب مددی یا مسببالاسباب نوش جان میکنم ز چای شما مستم اما بدون جام و شراب منّت فاطمهاست بر سر ما راهمان داد بیحساب و کتاب تو بلندی و دست ما کوتاه دست ماهم به دامن اصحاب ما برای خود تو میسوزیم نه برای بهشت یا که ثواب جان به این روضههای خانکیات دفع کرد از هزار خانه عذاب پادوی خانهی تو کیست؟ بزرگ نوچهی خانهی تو کیست؟ جناب کشتیات از همه بزرگتر است از همه زودتر نشسته به آب این همه خوب در بساطت هسس ما خریده شدیم با چه حساب؟ خواب دیدم که کربلا هستم گفت مادر به گریه: صحت خواب (دخترِ تو گرسنه خوابید و)۲ بود بین خرابه بوی کباب *********** (شبِ ویرونه که با گریه چراغونی میشه)۲ من که هق هق میکنم خرابه بارونی میشه هِی میخوام نشون بدم به بابام هیچیم نشده ولی سرفهام میگیره کنج لبم خونی میشه بو دلِ شَبدَه بِویرانه گَلیبسَن یارالی بو نَ دُنیادی بابا سَن یارالی من یارالی میشه که نفسمو موقع صحبت نگیره سرو پایین یتیمی از خجالت نگیره بچهها بهم میخندیدن الهی دختر یتیمی لکنت نگیره بو دلِ شَبدَه بِویرانه گَلیبسَن یارالی بو نَ دُنیادی بابا سَن یارالی من یارالی من که درگیر توام غیر تو گیری ندارم اگه تو پیشم باشی درد اسیری ندارم من دیگه بزرگ شدم نشون به این نشونی که بعد تو چند روزه که دندون شیری ندارم بو دلِ شَبدَه بِویرانه گَلیبسَن یارالی بو نَ دُنیادی بابا سَن یارالی من یارالی وضع ما رو میبینه هر کی از اینجا درد بشه نمیخوام گریه کنم برای عمه بد بشه شنیدم زجر اومده حرفمو آروم میزنم نکنه نشونی خرابه رو بلد بشه بو دلِ شَبدَه بِویرانه گَلیبسَن یارالی بو نَ دُنیادی بابا سَن یارالی من یارالی نمیشه که پا بشم تا به سر و روم برسم عمه نشنوه، باید به زخم بازوم برسم نمیتونم که نفس پیش تو راحت بکشم نمیدونم چطوری به داد پهلوم برسم بو دلِ شَبدَه بِویرانه گَلیبسَن یارالی بو نَ دُنیادی بابا سَن یارالی من یارالی مشکل از چشام که نیست، نمیبینه نیمهی شب من میخوام ببوسمت مشکل ما زخم لبه ************ (الهی همه جا رو مِه ببینم نباشم صورتت رو له ببینم)۲ یه سیلیِ سنان خورده به چشمام (نمیتونم تورو واضح ببینم)۲ دیگه نای نفس کشیدنم نیست بابا حسی برای لبخند زدنم نیست بابا مثل مادرِ تو شکسته دستای من (به خدا دیگه جون توی تنم نیست بابا)۲ اونی که تو دلم ولوله انداخت بین منو تو رو فاصله انداخت من که ندیدمت عمه ولی گفت (تیرای آخر و حرمله انداخت)۲ (چقدر تنگ شده بود دلم برا بوی تو کجا بودی چرا شکسته ابروی تو)۲ سرت بوی تنور گرفته ای وای من (مثل موهای من سوخته چرا موی تو)۲