
بر درگهت آمدم دوباره با جرم و خطای بیشماره گویم به دو چشم پر ستاره تو لطف نمودهای مرتّب ما را به «علی» ببخش یاربّ ما را سر سفره راهدادی از لطف، به ما پناهدادی یکعالمه اشک و آه دادی مهمان توییم در دل شب ما را به «علی» ببخش یاربّ گفتی که بیا به میهمانی از فیض کریم، جا نمانی با اینهمه لطف و مهربانی این بندهی تو، نشد مودّب ما را به «علی» ببخش یاربّ گفتی که بیا و بخشش از من از تو گره و گشایش از من دلخسته! بیا؛ نوازش از من این نفس ولی نشد مُهَذَّب ما را به «علی» ببخش یاربّ با اینهمه بیحیایی من گستاخی و بیوفایی من اعمال بد و ریایی من از شرم چرا نکردهام تب ما را به «علی» ببخش یاربّ دانی چه شد و چهکار کردم از درگه تو، فرار کردم من لغزش بیشمار کردم پیمانهی جرم شد لبالب ما را به «علی» ببخش یاربّ از درگه تو، شرف گرفتم دامان تو را به کف گرفتم اذن سفر نجف گرفتم حالا که «علی علی» است بر لب ما را به «علی» ببخش یاربّ سوگند به آیههای قرآن ما را به علی، امیر مردان دور سر مرتضی بگردان تا اینکه شوم کمی مقرّب ما را به «علی» ببخش یاربّ صد شکر که آبرو نبردی ما را بغل خودت فشردی ما را به حسین خود سپردی تا اینکه شوم «حسین مذهب» ما را به «علی» ببخش یاربّ سوگند به داغ شاه عطشان بر آن سر روی نی نمایان بر اشک مخدرات گریان سوگند به اضطرار زینب ما را به «علی» ببخش یاربّ منبع:سایت فطرس