بریز آب روان

بریز آب روان

[ کربلایی میثم تربتی ]
بریز آب روان اسما
به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته، ولی آهسته

بریز آب روان تا من
بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن
ولی آهسته، ولی آهسته

ببین بشکسته پهلویش
سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش
ولی آهسته، ولی آهسته

همه خواب و علی بیدار
سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار
ولی آهسته، ولی آهسته

حسن ای نور چشمانم
حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم
ولی آهسته، ولی آهسته

روم شب‌ها سراغ او
به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او
ولی آهسته، ولی آهسته

نظرات