برادرجان اینا اومدن دست رد نزن تورو به جون مادر

برادرجان اینا اومدن دست رد نزن تورو به جون مادر

[ محسن عراقی ]
(برادرجان اینا اومدن دست رد نزن 
تو رو به جون مادر)۲
(می‌خوام برات قربونی بدم منو خط نزن 
تو رو به جون مادر)۲

(خواهش زینبو یه وقت رد نکنی
خودم میرم پس جلومو سد نکنی)۲

تو رو خدا نذار اسارت ببینم
خیمه‌ها رو به وقت غارت ببینم

فکر نکنی لشگر نداری 
لشگرت میشم تا نکشی خجالت 
علمدارای خواهرِ تو 
آخرش می‌شن فدا سرِ سه‌ساله‌ات 

خدا می‌دونه که زمین‌گیر نمی‌شم
برای داغ بچه‌هام پیر نمی‌شم 
کاشکی خدا صد تا پسر بهم می‌داد
از جون دادن برای تو سیر نمی‌شم

نظرات