برات مُردم من از بالای بام با سَر زمین خوردم

برات مُردم من از بالای بام با سَر زمین خوردم

[ امین قدیم ]
برات مُردم، من از بالای بام با سَر زمین خوردم 
( تا افتادم، رو خاک افتادنت رو یادم آوردم )2

گرفتارم، به تو اندازه‌ی یک شهر بدهکارم 
گرفتارم، تماشایی‌ترین مذبوحِ بازارم
گرفتارم، گرفتارم 

تورو غریب‌تر از علی تو کوفه گیر آوردن 
(سرت رو از همین حالا به نیز‌ه‌ها سپردن )2

غریبِ اینجا منم، سر جدا شده از بدنم 
ولی با این وجود، دست نخورده به پیروهنم 
من با خونم دارم، از قِناره صدات می‌زنم 

حسین، وای ...

نظرات