(ای کشته فتاده به هامون حسین من)2 ای صید دست و پا زده در خون حسین من (قتلوک عطشانا ذبحوک عریانا)2 راس تو میرود بالای نیزه ها من زار میزنم در پای نیزه ها آه ای ستارهی دنباله دار من زخمیترین سر نیزه سوار من با گریه آمدم اطراف قتلگاه گفتی که خواهرم برگرد خیمهگاه بعد از دقایقی دیدم که پیکرت بیسر فتاده و بر نیزه هاست (عمه جانم عمه جانم عمه جان قدکمانم)