ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد دنبال او شب تار، صیاد رفته باشد فهمیدهام در این شهر معنای سیریام را از ضربه دست خوردم دندان شیریام را نامحرمی که با خود دیشب سر تو را داشت وقتی که زد به گوشم انگشتر تو را داشت هزاربار شکستم، من از استغاثهام ... یزید کاری کرده، نه دندونی نه لب مونده واست زیاد بودی بابا، بمیرم که کردن توی سرت خلاصهات روی نیزه که بودی سرم داد زدن، چون که بابا نداشتم از اون روزی که زجر موهامو کشید، خواب راحت نداشتم شنیدم تو گودال یه دریاچهی خون درست کرده بودند به آتیش موی سرتو مگه نون درست کرده بودند خواب بودم یه خورده بد بیدار شدم یکی داشت نعره میزد بیدار شدم یادته دست میکشیدی رو سرم بعد تو هی با لگد میداد ... حسین ...