ای مرا دلبر و دلدار اجرنا من نار آمده عبد خطاکار اجرنا من نار تا که گردیم سبک بال الهی العفو تا که باشیم سبک بال اجرنا من نار مظعل المعترفا آمدهام در وا کن با کلاف دل بی طاقت و بی سامانم آمدم بر سر بازار اجرنا من نار راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد حال برگشتهام ای یار اجرنا من نار شد شب سیزدهم یاد نجف افتادم به علی حیدر کرار افتادم علیٌّ حبُّهُ جُنَّه قَسیمُ النّارِ و الجَنّه وصیُ المصطفی حقّاً امام الإنس و الجِنّه به همان مادر مظلومه و تنهایی که ماند بین در و دیوار اجرنا من نار به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد وسط شعله گرفتار اجرنا من نار