ای عزیز فاطمه دستم به دامانت مرو جان به قربانت مرو بیکس و تنها سوی شمشیر عدوانت مرو جان به قربانت مرو میروی جان میبری از جان طفلان یاحسین روح قرآن یاحسین میسپاری بر که ما را بین عدوان یا حسین؟ روح قرآن یاحسین قدری آهسته برو آیم به سویت کو به کو بوسه گیرم از گلو تا نبرّد حنجرت را خنجر تیز عدو بوسه گیرم از گلو نالههای کودکان بر سینه آتش میزند بر دلم خش میزدند بعد تو قوم دغا بر خیمه آتش میزند بر دلم خش میزدند مادرم تاجسرم با گریه فرموده به من ای غریب بیکفن وقت میدان رفتنَت، کن کهنه پیراهن به تن ای غریب بی کفن