ای حرمت قبلهی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما پنج امامی که تو را دیدهاند دست علمگیر تو بوسیدهاند ****** شنیدم شمر را بیچاره کردی اماننامه گرفتی، پاره کردی الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل امّالبنین شیرم حلالت ****** گفت عبّاس ببین بخت تو را همراه است که اماننامهی تو خط عبیدالله است گفت ای کار تو بر آل پیمبر بیداد به تو و خط و اماننامهی تو نفرین باد! دور شو! اینهمه افسانه مخوان در گوشم به دو عالم پسر فاطمه را نفروشم تو امیری، ز چه رو عبد برادر باشی نزد ما آی که فرماندهی لشکر باشی گفت خاموش! که این بندگیام آقاییست مَشک بر دوش گرفتم، سِمتم سقّاییست نیست بازیچهی مانند تویی احساسم دور شو! دور زنازاده که من عبّاسم ****** تن ریخته به.هم برگرد میشکنه کمرم، برگرد تیکه تیکه حرم، برگرد نگرونه حسین بین هلهلهها مُردم ندیدی که زمین خوردم دستاتو برات آوردم پهلوون حسین از خجالت اصغر تشنهست بدنت شده آب مَشک تو مثل شیشهی عمره که شکسته رباب پاشو تا نبرن عزیزاتو توی بزم شراب پهلوون حسین چی شد اون چش دریا پس چی شد اون قد و بالا پس چی شد هیبت سقّا پس ریز بشی عجبه روضه این تن افتادهست دفن پیکر تو سادهست حالا قبر تو آمادهست ولی چند وجبه دوتامون چشامون به حرم بود بیکسی رو ببین عقیله نتونست بیاد اینجا اومد امّ بنین سر تو روی پای حسینه میشه نیزهنشین ****** آنقدَر بند ز بند بدنت وا شده بود میتوان در دل قنداق تو را برد حرم ****** صد رحمت به پیکر اکبر شدی اندازهی علیاصغر ****** تو مثل جون عزیزی اگر که برنخیزی رقیّه رو میبره عدو برا کنیزی خیمهها میشه غارت زنا میرن اسارت میشه به خواهر تو جلو چشام جسارت ******* پاشو دیگه نذار به سمت حرم اشاره بشه گوش دختر من تو خیمهها پاره پاره بشه پاشو جون حسین یه رحمی بکن به گریهی من پاشو دیگه نذار کنیزی بره رقیّهی من ******* گر نخیزی تو ز جا کار حسین سختتر است نگران حرمم، آبرویم در خطر است کمر خم شده را هرکه ببیند، گوید: بی علمدار شده، دست حسین بر کمر است داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی بی برادر شدن از داغ پسر سختتر است به تو از فاصلهی یک قدمی تیر زدند قد و بالای رسا هم سبب دردسر است نیزهزار آمدهام یا تو پر از نیزه شدی؟! ****** ای علمدار! تو رو با علم زدن قد و بالای تو رو بههم زدن چهار هزار کمون به دست یکی یکی اومدن روی تنت بههم زدن ******* بعد تو کار من تمامه بی تو حرم بی احترامه باید به نیزهی غریبی سر گذارم از گوش طفلان گوشواره دربیارم ****** وقتی که عمّه وارد بزم یزید شد بر روی نی محاسن سقّا سفید شد ******* بعد تو فاتحهی چادر و معجر خواندهست ****** گر بمانم به حرم پس که تو را جمع کند؟ پیش تو گر که بمانم، حرمم را چه کنم؟ ای به قربان سرت! فکر سر بازارم گر رسد زینب کبری سر بازار، چه کنم؟