ای تو بشکوهترین سرو تناور زینب ای تو در اوجترین قلهی باور زینب ای نفسگیرترین جلوهی حیدر زینب ای جگردارترین تیغِ دو پیکر زینب همه رفتند و تویی اول و آخر زینب درس دادی تو به ما کوه دماوند شویم ریشه در خاک زده هیبت الوند شویم آنچه از سیرهی تو گفته و گفتند شویم همه یکجان همه یکتن به تو مانند شویم تا بگوییم همه یکدل و یکسر زینب تو نشان دادهای از دشمن سفاک چه باک تا که هستیم در این سلسلهی پاک چه باک تا که داریم سرِ سجده بر این خاک چه باک تا خدا هست و علی هست در ادراک چه باک شده ایرانِ علی از تو دلاور زینب ایستادیم اگر، شیوهی پیکار تو بود خیره کردیم جهان را، دَمِ کرارِ تو بود ما شکستیم اگر هیمنه را، کارِ تو بود فاتحانیم اگر، تیغِ جگردار تو بود از تو هستیم اگر سید و سرور زینب سرِ یک قافله پایین که تو بالا باشی آمدی تا عَلَمِ روزِ مبادا باشی به وقار و سکناتت خود زهرا باشی آمدی پشت امامت همهجا تا باشی کیست در پیشِ خدا با تو برابر زینب پرده دارِ حرمت اکبر لیلا خانوم قاسم اینجاست تو را غرقِ تماشا خانوم همه هستند همه دورِ تو حالا خانوم خم شده زانوی عباس بفرما خانوم چشم نامحرم و تو؟ نیست مصور زینب آه دلواپس این جمع کجا آمدهای خانهی مادریات نیست چرا آمدهای بعدِ ششماه سفر کرببلا آمدهای به بلا و به بلا و به بلا آمدهای پای دلشورهی تو مُرد برادر زینب تو رسیدی و حسن پشت سرت آه کشید فاطمه از غم تو از جگرت آه کشید علی از حالِ دلِ دربهدرت آه کشید دور شد تا که حسین از نظرت آه کشید همه دلواپسِ آن داغِ مقدر زینب ترس داری نکند روزِ دهم سر برسد ترس داری نکند کار به آخر برسد که مبادا به گلو بوسهی خنجر برسد شمر آن لحظه که زانو زده، مادر برسد مشو درگیر تو با قاتل و خنجر زینب