ای از غم تو بر جگر سنگ شراره

ای از غم تو بر جگر سنگ شراره

[ حاج مهدی سماواتی ]
ای از غم تو بر جگر سنگ شَراره
ای در همه‌ی عمر ستم دیده هماره

سنگینیِ اندوه تو از کوه فزون‌تر
غم‌های فراوانِ تو بیرون ز شماره

کی مثل تو در حبس با بازوی بسته
بر قبر خود از جورِ عدو کرده نظاره

تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت
با جامِ مِیِ خود به سویت کرده اشاره

از هجرِ تو باید کمر کوه شود خم
جایی که گریبان ولایت شده پاره

تا ماهِ جمالت به دلِ خاک نهان شد
بر چهره ز چشمِ حسنت ریخت ستاره

سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همراه عدو رفتی و او بود سواره

از تیغِ زبان، زخمِ فراوان به دلت بود
کز زهر، ز پا تا به سرت سوخت دوباره

فوجی پِیِ آزارِ دلت دست گشودند
قومی ز دفاع تو گرفتند کناره
*****
ای دهمین رهبر والا مقام
نجلِ محمد، خلفِ نُه امام

روح دعا، روح سجود و قيام
سايه‌ی لطفت به سرِ خاص و عام

مِهرِ تو امضای صلاة و صيام
سيّدنا حضرت هادی سلام

نظرات