اگر که عضو، عضو من زهم شود جدا حسین جدا نگردد از غمت به عزت خدا حسین منم منم منم منم تو را، تو را گدا حسین ز دور خرد سالیام زدم تو را صدا حسین الهی آنکه جان من شود تو را فدا حسین حسین یا بن فاطمه(۵) به اشک دیدهی ترت، به خون پاک حنجرت به حنجربریده و به قطعه، قطعه پیکرت به راس از بدن جدا، به صورت منورت به جای تازیانه و تن کبود دخترت مرا ز من جدا کن و ز خودمکن جدا حسین حسین یا بن فاطمه(۵) تیر سقیفه آمد و قاتل اصغر تو شد چاکتر از قبای تو پیکر اکبر تو شد مصحف مانده زیر دست و پا دست برادر تو شد سوخته زآتش حرم، دامن دختر تو شد محشر دیگری شد از، ناله او بپا حسین حسین یابن فاطمه(۵) سیلی و تازیانه و قامت خسته یکطرف گیسوی خون گرفته و ماه خجسته یکطرف دوری راه و دشمن و بازوی خسته یکطرف پیکر پاره، پاره و نیزه شکسته یکطرف برید تیغ ساربان دست تو از جفا حسین حسین یا بن فاطمه(۵) آه که شد جدا سرت به پیش چشم مادرت گرفته عرض تسلیت، ز تازیانه خواهرت زخون حنجرت تو شد خضاب روی دخترت نبود جای بوسهای به پیکر مطهرت گلوی تشنه شد جدا سر تو از قفا میان تشنگان کسی از تو نبود تشنهتر آه تو تیغ جان ستان پیکر نازکت سپر زخم تنت ستاره و جسم مطهرت قمر مشیّعین پیکر پاک تو بوده ده نفر کز سم اسبها شده جسم تو طوتیا حسین شب حمله، همهمه بود روی لبها دل تو دلها، دعوا سر سربند فاطمه بود حسین (۲) گفتم که فراغ را نبینم دیدم دیدم آمده به سرم، همان که میترسیدم نوحی به هزار سال یک طوفان دید من نوح نبیم، هزار طوفان دیدم حسین