امیری حسینٌ، و نعم الامیری

[ محمد بیابانی ]
امیری حسینٌ، و نعم الامیری
محاله نگیری، بازم دستمو
میدونم که بی شک، میگی "إرفَع رَأسَک"، 
میریزم به پاهات، همه هستمو

نکردی طردم حسین / درمون دردم حسین
دورت بگردم حسین
منم مث حر ببین / آقا ببخشم همین
باز رام بده اربعین
توو بغلت یه جا برام وا کن
میخوام شهید شم برام امضا کن
مدافع زینب کبری کن ۲

حسین من ۸
 
نذار اشک بریزم، نمیخوام عزیزم
غریبیتو انقدر، ببینم حسین
نگی که نگفتم، به پاهات میفتم
نخوا که توو خیمه، بشینم حسین

لعنت به این روزگار / تو خم به ابروت نیار
منت سر من بذار
بذار برن بچه‌هام / تا که نبینن توو شام
من بین نامحرمام
نذار بشه مدینه باز تکرار
نذار مث حسن بشن این بار
تا می‌زنن منو توی بازار ۲
حسین من 

منبع:موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات