
از کرب و بلا دل میپره سمت مدینه بازم دلو حسی میبره سمت مدینه غرق شور و شینی و شبِ، سینه زنی شد تو ماه حسینی ولی رزقت، حسنی شد امشب بیاید، تا با هم دیگه بریم با پای دل، پشت خونه ی کریم بگیم امام، حَسن خیلی نوکریم آقــا جــونــم بارونیم، محض یک تَبسمت ما اومدیم، امشب تو مراسمت آقا فدا، عَبدالله و قاسمت غریب آقا مولانا امام حسن *** ای کاش که به دست ما بقیعم بشه آباد میسازیم ایشاءالله ما براش پنجره فولاد با یاد کبوترهای پَربسته میسازیم آخر تو بقیع گنبد و گلدسته میسازیم میشه یه روز، شیعه فاتح نبرد دیگه میشه، بی دلواپسی و درد توی بقیع، آزادانه گریه کرد مــیــشــه یـه روز نیمه شب و، مژده ی سحر میاد دیگه بقیع، از تاریکی درمیاد تو مدینه، زائر اِنقَـدَر میاد غریب آقا مولانا امام حسن *** فرزند بزرگ علی و حیدری بودی دنیا میدونه خیلی شما مادری بودی خاموش شده تو کوچه ی غم، چشم و چراغت از حادثه ای پیری اومد زود، به سراغت به ما بگو، آقاجون چرا زدن جلو چِـش تو، تو کوچه ها زدن به مادرت، سیلی بی هوا زدن بـه مــا بــگــو چه روضه ای، کرده شیعه رو هلاک چه صحنه ای، از ذهنم نمیشه پاک گوشواره ی، مادر افتاده رو خاک غریب آقا مولانا امام حسن ***