از دستای قلم شدت از تو خبر گرفته

از دستای قلم شدت از تو خبر گرفته

[ مسعود پیرایش ]
از دستای قلم شدت، از تو خبر گرفته
یه کاری کرده داغ تو، دست به کمر گرفته

اونی که دورِ علقمه داره می‌گرده شمره
اونی‌که بیشتر از همه خوشحالی کرده شمره

یلِ اُمّّ البنین، درد‌آوره همین
بی‌دست باشی و از روی اسب بیفتی رو زمین

غرور تو شکست چه سخت گذشت بهش
سَر تو رو با معجرا به نیزه بستنش

امیری یا حسین، امیری یا حسین...
****

انتظاری نداشت ازت لب‌های آب نخورده‌اَم
پاشو علمدارِ حرم که دستاتو آوردم

سعیِت قبول سر تو هم مثل سر بابات شد
سکینه مشکو داد به تو شرمنده‌ی چشات شد

ببین داره به ما می‌خنده حرمله
قدم زدن با شمر شده درد یه قافله

بیا بریم حرم اصلا نخواستیم آب
به خاطر منم نشد، به خاطر رباب

امیری یا حسین، امیری یا حسین...

نظرات