آه از اون سرازیریِ گودال مقتلی وجود نداره بهخدا به دلگیریِ گودال روضهای سراغ ندارم به نفسگیریِ گودال آه از اون سرازیریِ گودال... برای ذبحت بسمالله گفتن دَم غروب الحمدلله گفتن نماز شکرشو به جا آوردن به هم دیگه تَقبَّلالله گفتن بُغضاً لِأبیک همه کربلا شدن توی کشتنت شریک بُغضاً لِأبیک یا أباعبدالله لعنالله قاتلیک مظلومِ من، مظلومِ من، مظلومِ من، مظلومِ من... باز ببین که گریهمون به راهه پناهِ عالمیان چشمنگران تو فکر خیمهگاهه صحبت از روضهی سخت و جانگداز قتلگاهه باز ببین که گریهمون به راهه تو معرکه قیامته واویلا ازدحامه سه ساعته واویلا حسینِ فاطمه میون گودال زیر پای جمعیّته واویلا شمر پا نمیشه چند هزار نفر با هم روی تنت جا نمیشه شمر پا نمیشه سر کهنه پیروهن آخه دعوا نمیشه مظلوم من، مظلوم من