آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره

آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره

[ حاج عبدالرضا هلالی ]
آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره
بارون گریه باهات حرف می‌زنه که خیلی گیره

مادر تو دل غمینه، خون جدّت رو زمینه
(عشق ما مهدی نیومد)۲

سر زلفت می‌بره قلب فرشته‌ها به غارت
می‌دونم که می‌شکنی هر چی بته با یک اشاره‌ات

شنیدم یه روز می‌آی که خورشید از تو پا می‌گیره
هر کسی حسینیِ، آتیش کربلا می‌گیره

دل زینب بی‌قراره
مادرت چشم انتظاره

شنیدم برای خاتون می‌گیره دل تو هر شب
سر در خیمه‌ی تو نوشته عمّه زینب

تو قدم رنجه کنی رو چشم من آروم جونم
روضه‌ی عموی بی دستت ابالفضل و می‌خونم

علقمه کلبه‌ی غم شد
کمر جدّ تو خم شد

العجل یا حجه‌الله، العجل بقیه‌الله

نظرات