خیلیا طعنه زدن به گریههام اینهمه گریه، خب آخرش که چی سرمایهات چقدر میشه آخرِ سال زندگیت میرسه آخرش به چی ولی من آخرِ سالی میبینم که هنوز خیلی باهاش حساب دارم اونقدر مصیبتاش زیاده که بعدِ مرگمم بهش بدهکارم گریه میکنم برا اون که دلش سوخت برام که خیلی غرقم تو گناه تو گناه دست و پا میزنم ولی اون چقدر دست و پا زد تو قتلگاه آخرش یه جا به دردش میخورم ادا هم باشه، یه روز به کار میاد مادرش این اداهارم میخره بذرِ گریه قیامت به بار میاد آخرش وقتی که دست خالی میریم زیرِ خاک و همه رو جا میذاریم استخونایِ ما فریاد میزنه (ابیعبدالله چقدر دوسِت داریم)۲
عالیییی