رسیده فاطمیه و،دلم دیگه سامون نداره غمگینه صاحب الزمون،برای مادر بیقراره دلش گرفته (۲)برای قبر بینشونش دلش گرفته (۲)برای درد بیکرونش دلش گرفته (۲)برای قامت کمونش همیشه داره.........یه دست به پهلو میگیره از چشم علی، چرا دیگه رو یافاطمه مظلومه مادر....... کابوس هرشب حسن،گوشواره شکسته دیدن یادش نمیره سیلی و ، چادر مادرو تکوندن یادش نمیره (۲) کوچه تنگ وقحط چاره یادش نمیره(۲) قبالهی گردیده پاره یادش نمیره(۲)نگاهی که همیشه تاره نگاه بر گوش.......میبره از هوش زخمای کوچه تاابد،نشه فراموش یافاطمه مظلومه مادر..... از درد ورنج فاطمه ،علی پر از سوز و گدازه مقابل چشم حسن٬سخته براش تابوت می سازه داره میبینه(۲)خوابیده همسرش نشسته داره میبینه (۲) پهلوی یاورش شکسته داره میبینه (۲) از زندگی گردیده خسته از دردا سیره......داره می میره محاله که زهرادیگه شفا بگیره یافاطمه مظلومه مادر..... majmaozakerine@ منبع:کانال متن روضه مجمع الذاکرین