داغ بنیالزّهرا ؛ دوباره شد تازه چه ازدحامی شد ؛ بر درِ دروازه دختر فاطمه شده گرفتار با چادر پاره میون انظار کسی که رنگ کوچه رو ندیده حالا دارن میبرنش به بازار وای حسین وای حسین به پیش آل الله ؛ شراب میخوردن به هم میگفتن که ؛ خارجی آوردن خنده به اشک اسرا می کردن دورشو هلهله به پا می کردن نامردا پیش دخترای حیدر سبِّ علی مرتضی می کردن وای حسین وای حسین سرِ حسین گرمِ ؛ خوندنِ قرآنه همه بدونن این ؛ سرِ مسلمانه بسته رو نیزه چشمای ترش رو نبینه دستِ بسته خواهرش رو دارن سرِ شش ماهه رو میارن یکی بگیره چشم مادرش رو وای حسین وای حسین منبع:کانال نوحه مجمع الذاکرین