اومد و با قلدری داد می ‌زد

اومد و با قلدری داد می ‌زد

[ ایمان کریمی(بی‌پلاک) ]
اومد و با قلدری داد می ‌زد
خونه رو، رو سرتون آوار می‌کنم
گفتمش دختر پیغمبرتم
نمی‌فهمی هی دارم تکرار می‌کنم

تکرار می‌کنم / من دختر پیغمبرم
تازیانه‌ت خورد به دست و بازو و سرم
تکرار می‌کنم / من شفیعه‌ی محشرم
سر من داد نزن می ‌شکنه قلب پدرم ۲

 زد - بد زد - دو سه تا ضربه‌ی ممتد زد
زد - بد زد - رفتن و اومدن و توو رفت و آمد زد ۲

بابا بابا بابا - آخ کمرم
بابا بابا بابا - آخ پسرم ۳

در خونه تا شکست اومدن
علی رو با دست بسته بردن
یادشون رفته حدیث ثقلین
گل باغ عصمتو پژمردن

گفتم نشکنی / هیبت و حرمت این خونه رو
بسه خب شکستی رکن این کاشونه رو
هی گفتم نزن / با تبر ساقه‌ی این پونه رو
تکیه‌گاه حسنه؛ نشکنی این شونه رو ۲

 زد - بد زد - دو سه تا ضربه‌ی ممتد زد
زد - بد زد - رفتن و اومدن و توو رفت و آمد زد ۲

بابا بابا بابا - آخ کمرم
بابا بابا بابا - آخ پسرم ۳

اشعار آیینی بی‌پلاک

نظرات