
اومد و با قلدری داد می زد خونه رو، رو سرتون آوار میکنم گفتمش دختر پیغمبرتم نمیفهمی هی دارم تکرار میکنم تکرار میکنم / من دختر پیغمبرم تازیانهت خورد به دست و بازو و سرم تکرار میکنم / من شفیعهی محشرم سر من داد نزن می شکنه قلب پدرم ۲ زد - بد زد - دو سه تا ضربهی ممتد زد زد - بد زد - رفتن و اومدن و توو رفت و آمد زد ۲ بابا بابا بابا - آخ کمرم بابا بابا بابا - آخ پسرم ۳ در خونه تا شکست اومدن علی رو با دست بسته بردن یادشون رفته حدیث ثقلین گل باغ عصمتو پژمردن گفتم نشکنی / هیبت و حرمت این خونه رو بسه خب شکستی رکن این کاشونه رو هی گفتم نزن / با تبر ساقهی این پونه رو تکیهگاه حسنه؛ نشکنی این شونه رو ۲ زد - بد زد - دو سه تا ضربهی ممتد زد زد - بد زد - رفتن و اومدن و توو رفت و آمد زد ۲ بابا بابا بابا - آخ کمرم بابا بابا بابا - آخ پسرم ۳ اشعار آیینی بیپلاک