
همه خوابن علی بیداره ؛ شب تاره تو رو میبرم غریبونه ؛ از این خونه ۲ غصّههات تموم شده توی تابوتت بخواب دردات دیگه آروم شده گل یاس پرپرم پیکرِ سبکْ شدهت رو روی دوشم میبرم ۲ از ماتم و غصّه و غمها پُرم پا میشم امّا باز زمین میخورم۲ کفن و وا کردم اُمّیدم! ؛ خودم دیدم مقتلی نیس اینو بنویسه ؛ چشات خیسه ۲ برو فکر من نباش علی بعد از تو به چاه میگه فقط از غصّههاش برو ای بانوی پاک صورت کبودتو آروم میذارم روی خاک ۲ نشد بگیری اشکو از چش من دستاتو بسته آخه بند کفن ۲ شعر:عبدالله باقری اشعار آیینی بیپلاک
محمدطاها روزبهانیزیبا هست