به سررسیده شبای تار

به سررسیده شبای تار

[ مهدی نظری ]
به سررسیده شبای تار
یوسف آوردن سربازار
هرکسیو که دیدم می بنده
دخیل به دستای علمدار

علمداره اونیکه پروونه شم
علمداره اونیکه بی خونه شم
علمداره اونیکه دیوونه دیوونه دیوونه شم

صدای موجای دریایی ابالفضل
عموی پسر لیلایی ابالفضل
سومین قمر زهرایی ابالفضل

سقایی آقایی زیبایی بهترین عموی دنیایی

یاابوفاضل یاابوفاضل

بهش می گن خدای احساس
بهش میگن حضرت عباس
ام بنین مادراونه
اماپسر خونده زهراس

علمداره که قمر حیدره
علمداره که یه تنه لشگره
علمداره که یه فرمانده جنگاور و نام آوره

توشیری سرور و سرداری ابالفضل
اگر که تیغتو برداری ابالفضل
تومیدون حیدر کراری ابالفضل

سقایی آقایی زیبایی گمونم علی اعلایی

یاابوفاضل  یاابوفاضل

صدآفرین به این جمالت
به هیبت و شان وکمالت
ام بنین همیشه می گفت
گل پسرم شیرم حلالت

علمداره دوای درد همه
علمداره روی لبم زمزمه
علمداره کاشف کرب پسر فاطمه

یه عمره که بهت مدیونم ابالفضل
نباشی بی سرو سامونم ابالفضل
یه عمره که دارم می خونم ابالفضل

سقایی  آقایی  زیبایی  توحرم بده به من جایی

یاابوفاضل یاابوفاضل

منبع: موسسه ادبیات آیینی بی پلاک

نظرات