گفتم به بلبلی که علاج فراق چیست از شاخه گل فِتاد به خاک و تپید و مُرد یابن الحسن، یابن الحسن... گفتم که روی ماهت، از من چرا نهان است گفتا تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است مظلوم آقام مظلوم آقام... گفتی به من مِی میدهی کِی میدهی کِی میدهی گفتی به من سر میزنی کِی میزنی کِی میزنی یابن الحسن، یابن الحسن...