گفتم از سفر میام سحر میام، با سَر میام بال و پَرِت خونی شده مثل پَر بابا جگر بابا، دختر بابا بذار رُو پای کوچولوت حالا سرِ بابا جگر بابا، دختر بابا سرِتو بذار روی سرَم، رُو چشمای ترَم عزیز بابا، عزیز بابا دقیقاً عینِ مادرم کبودی دخترم عزیز بابا، عزیز بابا این سرِ سوخته سوغاتیِ سفر بابا جگر بابا، دختر بابا ببخش اگه زخمیه و مختصره بابا جگر بابا، دختر بابا بذار رُو پای کوچولوت عزیز بابا عزیز بابا، عزیز بابا دقیقاً عینِ مادرم کبودی دخترم عزیز بابا، عزیز بابا عزیز بابا... ***** دستات چه سنگینه دست از سرَم بَردار