گرد غم روی قبرش نشسته

گرد غم روی قبرش نشسته

[ علی کبیری ]
(گرد غم روی قبرش نشسته
غربتش قلب سنگو شکسته

می‌دونه که دست آقا بازه
اونی که درِ صحنش رو بسته) ۲

ای واویلا، بوی غم داره اینجا
ولی از غربت آخر در میاد با دست مولا

(تو رویا شبا توی ایوونیم
شب تا صبح توی حرم می‌مونیم
ان‌شاءالله با مُهر تربت تو صحن، نماز صبح می‌خونیم) ۲

ای آقا، حسن غریب زهرا... 

روضه‌خون، جگرِ پاره‌پاره
گریه‌کن، چشم ماه و ستاره

سینه‌زن شده دست سرنوشت
غصّه از در و دیوار می‌باره

ای واویلا، شده رازش هویدا
میگه با گریه حقش این نبود مظلوم زهرا

راحت شد از روضه‌های دیوار
راحت شد از فکر زخم مسمار
راحت شد از خنده‌های قنفذ، میون کوچه بازار

ای آقا، حسن غریب زهرا... 

غصّه‌هاش رسیده دیگه بر لب
بی‌قرار شده از غصّه زینب

هرچی که خون دل خورده یک عمر
با جگر پسشون داده امشب

ای واویلا، خوبه نمونده تنها
نشده جسم بی‌جونش رها رو خاک صحرا

باز خوبه نیفتاده تو گودال
باز خوبه تنش نمیشه پامال
باز خوبه نمی‌بینه که زینب، تو صحرا میره از حال

ای آقا، حسین غریب مادر...

نظرات