کاش میشد که فارغ از این، حسرت دیرینه باشیم یه محرّم، شب پنجم، کاش میشد مدینه باشیم بشینیم دم بقیع و تا سحر، روضه بخونیم زیر لب، پیش پدر کاش، از پسر روضه بخونیم این شبا دور مزارش، تو بقیع غربت محضه کاش بریم ولو نذارن ،ناله هم کنیم میارزه حسن ابن علی مدد... اگه ما حسینی هستیم، کرم امامحسن بود کاشکی امشب روضمون تو، حرم امام حسن بود حسن ابن علی مدد... گفتم از حرم دلم سوخت، آقامون حرم نداره دور قبرش توو محرّم، پرچم و علم نداره حسن ابن علی مدد...