چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان شب شدهام بی سر و سامان حسن به جبینم بنويسيد مسلمان حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم رو به هر قبله و هر قبلهنمایی نکنم سر هر سفره که پهن است گدایی نکنم نان هر سفره حرام است بجز نان حسن آنکه نامش شده احلیٰ مِن عسل کیست؟ حسن معنی حَیّ علیٰ خیر العمل کیست؟ حسن آنکه بخشندگیاش گشته مَثَل کیست؟ حسن مرد نامآور پیکار جمل کیست؟ حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن همهی عزّت دنیای حسین است حسن به خداوند مسیحای حسین است حسن بنویسید که آقای جهان است حسین بنویسید که آقای حسین است حسن ***** مریم به دو دیدهی بهاری میگفت که کاش حیّ باری میداد مرا بجای عیسی یک موی حسن به یادگاری ***** ای طشت یاریام بده، دیگر بریدهام من زهر را به قصد شفایم چشیدهام کم سن و سال بودم و پیری به من رسید مانند شمع قطره به قطره چکیدهام راضی به مردنم که نبینم مغیره را من ناز مرگ را به دل و جان خریدهام عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم! کوچه نرفتهای که بدانی چه دیدهام نامحرمی به مادر من حرف تند زد جایی نگفتهام که چه حرفی شنیدهام ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت فریاد زد: حسن! کمکم کن، خمیدهام! ****** هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار، کشتی مادرم را ****** سیلی زد که چشای مادر من سیاهی میرفت مادرم دیگه راه خونه رو اشتباهی میرفت جوری مادرمو زدش که دیگه نبینه چشاش جوری سیلی زدش که گم شده حتّی گوشوارههاش عبدالزّهرا پیشونیمو عرق سرد گرفت جلو راهمونو نامرد گرفت صورتش خورد به دیوار درد گرفت وای، وای مادر... ****** ایستادم به نوک پنجهی پا امّا حیف! دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ****** آه دستت بشکنه اونکه داری میزنیش ناموس منه کجا مردی بیهوا زن رو میزنه؟! آه دستت بشکنه ****** آخرین باری که بستم بند این قنداق را بر دلم افتاد دیگر برنمیگردی علی میزنی لبخند و پیدا میشود سرهای تیر عاقبت دندان شیری هم درآوردی علی ****** مثلاً تو رو تاب میدم مثلاً بهت آب میدم مثلاً تو میگی مادر من با خنده جواب میدم ****** قول میدم اگه ورق برگرده و علیم نمیره جوری لالایی بخونم حرملهم گریهش بگیره به اصرار عمّه منم یه خرده آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ****** پیش از اینها خریده بود علی تختهچوبی برای گهواره از بد حادثه ورق برگشت ساخت تابوت جای گهواره ****** زندگی روبهراهی داشتیم، چشمش زدند ****** کار تنت زیاد ولی وقت من کم است یک شب برای شستوشوی این بدن کم است