پیچیده تو گودال آه مادرت وحشیانه لشگری تو قتلگاه ریخته رو سرت آه مادرت افتاده تو دست خولی و سنان، موی دخترت ناگهان میزد، بی امان میزد این سنان بی حیا چقدر سنان میزد بی حیا میزد، بیهوا میزد کعب نی به شونههای عمه جان میزد ریان ابن شبیب، جد مارو غریب گیر آوردن ریان ابن شبیب، آب و واسه حبیب دیر آوردن راس تو میرود، بالای نیزهها من زار میزنم، در پای نیزهها آه ای ستارهی دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوار من (حسین، آه آه آه...) مونده روی زمین، پیکر تو رها اَلسلامُ عَلیٰ مَن دَفَنَ اَهلِ قُرا خواهرت اگه نیست، رفته شام بلا ریگ و رمل بیابون، برات گرفتن عزا همه منتظرن، مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه، به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه همونی که ازم، پدرم رو گرفت با یه عده نانجیب نور حرم رو گرفت اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت