هنگام چیرگی سحر بر دل شب است میخانهها لبالب و باده لبالب است در خانهی علی نبوَد جای غصهای سقا کفیل عمهی سادات زینب است شاه ابالفضل، ماه اباالفضل تا حسین بهترین راه اباالفضل اباالفضل آقامه، اباالفضل دنیامه... سیمرغ در غبار خودش ایستاده است خورشید در مدار خودش ایستاده است هرکس که دید گفت یقیناً که مرتضاست با تیغ ذولفقار خودش ایستاده است از دو عالم، سر اباالفضل ای سراپا حیدر اباالفضل تویی خورشید، تویی مهتاب کاشفالکرب حضرت ارباب یا اباالفضل... روز کرامت و شب مشتاقی است و بس یک آرزو برای دلم باقی است و بس دنیای هر کسی به خودش ربط دارد و دنیای من فقط حرم ساقی است و بس شدم از هلهله سرشار چون رسیده میر و علمدار بخونید با شور و احساس مددی یا حضرت عباس یا اباالفضل...