
هر قلب به سینه قبله گاهی دارد هر سینه برای خود خدایی دارد اما ز میان کعبه فرمود خدا ایوان نجف عجب صفایی دارد با عشق علی میخورم و مینوشم چون حلقهی بندگی بُوَد در گوشم گر سلطنت تمام عالم بدهند والله که مویی از علی نفروشم علی ولی الله، علی ولی الله خورشید جزیرة العرب سردی کرد دنیا به علی چقدر نامردی کرد آن روز که حق در پی یاور میگشت در حق علی فقط زنش مردی کرد اسماء خدا را به صفاتش دادند از جلوهی فاطمه به ذاتش دادند دلتنگ رخ فاطمه اش بود علی وقت سحر از غصّه نجاتش دادند حیف مولا مردم عالَم تو را نشناختند دم زدند از تو ولی یک دم تو را نشناختند رهبری افلاکی و از خاکیان خاکی تری هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند