نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد تو آمدی و امیدی به عشق پیدا شد تو آمدی و خبر امد از رادق عرش زمین برای همیشه پر از مسیحا د درست مثل زمان تولد زهرا مدینه مثل زمینهای مکه زیبا شد هزار حظ منزه به دیدهاش آمد همین که چشم ستاره به روی تو وا شد و اگر اسمان امروز این همه بالاست به پای قامت طوبایی شما پا شد صدای پای کریمانهی تو میآید دلم به پشت در خانهی تو میآید تو نور عشقی و حق آفتابتان کرده است دعای سبزی و حق مستجابتان کرده است میان خیل هزاران هزار بخشنده برای جود خودش انتخابتان کرده است هزار و چهارصد سال میشود که خدا مرا پیاله به دست شرابتان کرده است تو را سرشته و ادغام کرده با قرآن تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است قسم به کعبه برای شفاعت فرداست اگر جوادالائمه خطابتان کرده است خدا سرشت تو را تا که مثل نور کند کریمی اش به کریمی تو ظهور کند نگاه بی مثلت از تبار خورشید است ضریح چشم قشنگت مدار خورشید است کواکب از جریان تو نور میگیرند طلوع نور شما تا دیار خورشید است تو انعکاس جمال امام خورشیدی شبیه آینهای که کنار خورشید است همین که سردیمان رفت و فصل گرما شد به گوش خویش سرودم که کار خورشید است قسم به حرمت خاک زمین کرب و بلا به آن دیار که مه پاره بار خورشید است جواب کودک خورشید سر بُریدن نیست جواب نور گلوی سحر بُریدن نیست