نامحرمان و دختر حیدر امان از شام

[ سعید حسنوند ]
نامحرمان و دختر حیدر امان از شام
بزم حرام و آل پیمبر امان از شام

خون گریه می کند چشم ابوتراب
شد جای اهلبیت در مجلس شراب

وای از شام ۲ وای از شام بلا 

زینب کجا و این همه آزار امان از شام
زینب کجا و کوچه و بازار امان از شام

این شامیان همه دشنام می دهند
بر آل فاطمه دشنام می دهند

وای از شام...

آتش به قلب خواهرت افتاد حسین من۲
از روی نیزه ها سرت افتاد حسین من۲

از خون به صورتت هی رنگ می زنند
بر نی سر تورا با سنگ می زنند

وای از شام...

اشک از دو دیده ی ترت افتاد حسین من
از روی ناقه دخترت افتاد  حسین من

دیدی که قاتلت در پای نیزه ها
پیش نگاه تو می زد رقیه را

وای از شام...


majmaozakerine@
منبع:کانال متن روضه مجمع الذاکرین

نظرات